در جنوب غرب تهران مزار عارفی قرار دارد که در زمان حیات و حتی پس از وفاتش به اقرار خود غریب بوده است، این عالم بزرگ شیعی معاصر در طول عمر پر برکتش فعالیت‌های دینی و تبلیغی‌ ارزنده‌ای به جهان اسلام کرده است.
  • ۱۳۹۶-۰۴-۱۹ - ۱۵:۴۲
  • 00
شمایل فعلی قبور ائمه بقیع را چه کسی ساخت؟/ مزار عالمی که زیارتش حاجت‌ می‌دهد+تصاویر
شمایل فعلی قبور ائمه بقیع را چه کسی ساخت؟/ مزار عالمی که زیارتش حاجت‌ می‌دهد+تصاویر

 

به گزارش فرهیختگان آنلاین، در سال 1294 هجری در کربلای معلی دیده به جهان گشود، اصالتش اصفهانی است، پدربزرگش آیت‌الله العظمی محمدحسین صاحب الفصول بوده که این لقب را به خاطر تألیف کتابی به همین نام می‌گیرد، استعداد و نبوغی خاص داشت، تحصیلاتش را جوار بارگاه عتبه حسینیه به پایان ‌می‌رساند و هنوز به سن تکلیف نرسیده بود که موفق به نگارش 3 کتاب با عنوان‌های «هدایه العامه فی اثبات الامامه»، «منظومه موجز المقال در علم درایه» و «منظومه ادربیع فضولی» می‌شود.

در نزد اساتیدی نظیر زین‌العابدین مازندرانی، علامه ملااسماعیل بروجردی(جد مادری) و میرزا محمد هاشم اصفهانی تلمذ می‌‌کند، شاید بتوان گفت یکی از بهترین دوران تحصیل علامه زمانی رقم خورد که میرزا محمد هاشم اصفهانی در سفر به کربلا با وی آشنا شده و هنگامی که از استعدادش با خبر می‌شود عزمش را جزم می‌کند که در این دیار بماند و در تربیت او همت گمارد، نکته جالب اینکه علامه در زمان حیاتش رساله‌ای را در احکام ساکنان نواحی قطبی نوشته که این کتاب یک بار به همت مرحوم آیت‌الله ‌خالصی چاپ شده است.

 

 

علامه در سن 17 سالگی مطابق با 1310 هجری شمسی وارد اصفهان می‌شود، این حضور بیش از 10 سال به طول می‌انجامد و دوباره به کربلا باز می‌گردد تا اینکه با شروع جنگ جهانی دوم و اوضاع نابسامان و ناامن آن روزگار در تهران ساکن می‌شود. در همین شهر با دختر میرزا محمد مجتهد طباطبایی با نام عذرا بیگم ازدواج می‌کند، این بانوی فاضله و مؤمن که مدت کوتاهی را با ایشان زندگی می‌کند و به دیار باقی می‌شتابد، باغی را که در خیابان کارون داشته به علامه هبه می‌کند، بعد از گذشت سال‌ها پیکر مطهر علامه در همین باغ در دل خاک طبق وصیتش آرام می‌گیرد، علامه بعد از فوت همسرش، برای بار دوم ازدواج می‌کند، از او 5 فرزند پسر و یک فرزند دختر به یادگار باقی مانده است.

*شمایل فعلی قبور ائمه بقیع توسط چه کسی انجام شد

آنچه نام علامه عبدالرحیم صاحب الفصول را در تاریخ اسلام و تشیع درخشان می‌سازد، هوش و ذکاوت سیاسی ایشان درباره ترمیم مزار منور ائمه بقیع است، وی در دیداری که با عبدالعزیز پادشاه عربستان بعد از تخریب قبور ائمه بقیع داشته موفق به دریافت سندی می‌‌شود که به موجب آن زائران ایرانی می‌توانند به زیارت بقیع رفته و اعمال خود را انجام دهند، چیزی که شاید بیشتر مردم ندانند چه کسی با ظرافت مانع تخریب کامل قبرستان شد و شمایل فعلی قبور مطهر ائمه بقیع توسط چه کسی انجام شد، در این گزارش پای سخن محمدمهدی حائری فرزند علامه، مهرداد طاهری و احمد ابراهیمی از مستندسازان «بهشت ماندنی است» و «پنجره‌‌های بهشت» می‌نشینیم تا بیشتر با جایگاه این عالم غریب آشنا شویم:

 

 

محمدمهدی حائری صاحب الفصول فرزند علامه عبدالرحیم که در شش سالگی از نعمت پدرش محروم می‌شود، این گونه علامه را توصیف می‌کند: خاطراتی که یادم می‌آید از دوران کودکی است و هرچه نقل می‌کنم از مادر یا دیگر دوستان پدرم شنیده‌ام، آقا با خانواده و مردم خیلی مهربان بود، به مادرم محبت خاصی داشت، طوری که او را شیفته خودش کرده بود. یادم می‌آید وقتی با خواهر و برادرهایم بازی می‌کردیم، خانه را روی سرمان می‌گذاشتیم، مادرم مرتب تذکر می‌داد که آرام باشید، آقا مطالعه می‌کند.

وی می‌افزاید: علامه از جذبه خاصی برخوردار بود. کلامش نفوذ داشت. هر کسی با او صحبت می‌کرد چه آشنا و چه غریبه، به چشمانش نگاه می‌کرد و با دقت گوش می‌داد و سپس با خوشرویی پاسخ می‌داد، سعی می‌کرد در جلساتش با آیات قرآن فرد را به خود بیاورد، به گونه‌ای عنوان می‌کرد که فقط فرد خاطی متوجه کلامش می‌شد.

 

 

*فقط خراب کردن قبور ائمه بقیع مانده بود که آن را هم متأسفانه انجام دادید

و اینک اصل ماجرا...

با تخریب قبور منور ائمه بقیع در 8 شوال سال 1344 هجری قمری توسط عمال آل‌سعود و با سرکردگی «عبدالعزیز بن سعود»، سیدابوالحسن اصفهانی و میرزا حسین نائینی این واقعه شوم را به علمایی مانند امام‌جمعه خویی و سیدمحمد بهبهانی در تهران اطلاع می‌دهند، در مدت زمان کوتاهی همه جهان اسلام از این واقعه جانسوز اطلاع می‌یابند تا اینکه یک سال از این ماجرا می‌گذرد و ...

محمدمهدی حائری ادامه ماجرا را این گونه بیان می‌کند: پدرم سال 1345 هجری قمری یعنی یک سال بعد از تخریب بقیع به عتبات عالیات سفر می‌کند و بعد از آن برای زیارت حضرت زینب(س) به سوریه می‌رود، در آنجا سفیر آل سعود به نام «محمد عبدالرواف» به ملاقاتش می‌رود و این قول را می‌دهد که در سفر به مکه از هر نوع امنیتی برخوردار خواهد بود، چرا که در آن زمان ناامنی زیادی در مکه وجود داشته است.

 

 

این گونه علامه راهی عربستان برای انجام مناسک حج ابراهیمی می‌شود، بعد از اتمام مراسم حج، پادشاه عربستان از وی دعوت می‌کند تا به ملاقاتش برود و از آنجایی که علامه در بلاغت کلام بی‌نظیر بود و تسلط زیادی هم به زبان عربی داشت، همچنین آوازه سخنرانی‌های او در عراق به حجاز رسیده بود، عبدالعزیز وی را خوب می‌شناخت، به ایشان می‌گوید: هر ‌کاری داشته باشید، در انجام آن حاضرم، علامه پاسخ می‌دهد: شما تمام اصلاحاتی که منظور داشتید تمام شد و فقط خراب کردن قبور ائمه بقیع مانده بود که آن را هم متأسفانه انجام دادید، من می‌خواهم قبرستان بقیع را بازسازی کنم!

پسر علامه ادامه می‌دهد: البته پدرم از سوی دولت مأموریت این کار را بر عهده نداشت و این درخواست را شخصی مطرح می‌کند، وقتی آقا این حرف را می‌زند رگ پیشانی پادشاه عربستان از خشم ورم می‌کند، به گونه‌ای که اطرافیانش حالت جدی‌تری به خود می‌گیرند. پادشاه عربستان بعد از چند دقیقه با همان غرور پاسخ می‌دهد همان‌طور که وعده دادم عمل می‌کنم، برای پدرم مهم بود مقبره ائمه(ع) بازسازی شود. اول از همه با کمک گروهی که رفته بود دور مزار چهار امام را سنگ‌چین گذاشت تا حریمش مشخص شود و بعد هم دور تا دور بقیع را مرزبندی کرد.

در این جلسه علامه عبدالرحیم پیشنهاد می‌دهد که مَلِک دو صفه مسدس از سنگ مرمر بسازد، یکی بالاتر باشد که صورت قبور روی آن باشد. یکی پایین‌تر که مردم بایستند و زیارت بخوانند، در اطراف این صفه بزرگ طاق‌نماهایی از سنگ مرمر ساخته شود که فقط برای استراحت و نشستن مفید باشد، ولی جای خوابیدن یا سکونت نباشد، ابداً طلا و نقره هم در آنها بکار نرود، مَلِک، این نقشه را ظاهراً می‌پذیرد.

*عبدالعزیز خم می‌شود و دست علامه را می‌بوسد

در پایان این دیدار عبدالعزیز خم می‌شود و دست علامه را می‌بوسد و دستور می‌دهد تا متن آنچه بر آن توافق شده است روی کاغذی مارک دیوان جلاله نوشته و ثبت شود و برای آیت‌الله فصولی ارسال شود، مفاد این قرارداد به شرح زیر است:

 

 

از عبدالعزیز پسر عبدالرحمن آل فیصل به حضرت فاضل محترم شیخ عبدالرحیم صاحب الفصول سلام و رحمت و برکات خدا بر شما. بعد ما تأکید می‌کنیم که قبه پیغمبر(ص)را احدی به بدی لمس ننماید و چنین چیزی هرگز به خاطر ما خطور نکرده است. که آن را به بدی مس نماییم(منظور اینکه قبه قبر پیغمبر(ص) را خراب نخواهیم کرد) و برای پیغمبر نزد ما احترامی است که با هیچ حرمتی برابری نمی‌کند. اما مسائل قبور بقیع و آنچه متعلق به آن است از بنا پس ما چنانچه به شما خبر دادیم تابع شریعت اسلامیم و نه اهل بدعت و ما آماده‌ایم که اوامر علمای مسلمین را از هر مذهب که باشد محترم بشماریم و اما راجع به مذاکرات دیگر به ‌زودی نظر خود را برای شما بیان خواهیم کرد و امر خواهیم کرد که قبور بقیع را نظیف کرده و تسطیح کنند. مطابق آنچه در شرع جایز است با کشیدن دیواری در اطراف آنکه از پلیدی حفظ شوند و برای شما تأکید می‌کنیم که ما منع نمی‌کنیم هیچ‌کس را از زیارت قبور بقیع، اگر زائران در زیارت خود متابعت کنند طریقه شریعه و آداب دینی را و به تحقیق امر نمودیم به نوشتن این سند تا شما آن را برای مردم منتشر کنید. این بود آنچه لازم بود بیان آن و خدا حفظ کند شما را.

 

 

*فعالیت‌های دیپلماتیک علامه الفصول برای احیای این سند از الازهر مصر تا سازمان ملل

احمد ابراهیمی مستندساز «پنجره‌های بهشت» که همراه مهرداد طاهری مستندساز «بهشت ماندنی است» حضور داشت، درباره سرنوشت این نامه و پیگیری‌های علامه برای احقاق حق شیعیان برای زیارت قبور ائمه بقیع می‌گوید: بعد از مراجعه علامه از این سفر که مورد استقبال حوزه علمیه نجف قرار می‌گیرد، مردم به یُمن دریافت این سند تقاضای جشن، شادی و تعطیل عمومی از ایشان می‌‌کنند. در این سفر آیت‌الله بروجردی هم حضور داشتند که بعدها به مقام مرجعیت می‌رسند. علمای وقت با تکیه بر این سند، تقاضای تأمین بودجه و پیگیری بازسازی قبور بقیع را می‌کنند که بنا به دلایلی این کار صورت نمی‌گیرد، یک علت آن را می‌توان حضور و نفوذ عناصر بهایی در ارکان دولت ایران و همدستی آنان با دولت آل سعود دانست.

 

 

وی با بیان اینکه علامه با آن ذکاوتش یک کپی از این سند را به سازمان ملل و یک کپی دیگر آن را به جامعةالازهر مصر می‌فرستد، خاطرنشان می‌کند: در سال‌های بعد که زوار ایرانی مورد آزار و اذیت عمال سعودی قرار می‌گیرند، اجرای این سند بارها از سوی علامه از طریق دیپلماتیک پیگیری می‌شود، حتی در همان سال نخست در روزنامه اطلاعات تهران چاپ می‌شود تا به اطلاع عموم مردم کشور برسد.

ابراهیمی با تأکید بر اینکه در این سند مُهر عبدالعزیز دیده می‌شود، بیان می‌کند: متأسفانه این سند به علت گذر ایام در حال نابودی است و امیدواریم افراد یا نهادی متولی شوند که این سند را ترمیم و محافظت کنند تا با استناد به آن، زوار بقیع بتوانند به راحتی به زیارت این مکان مقدس بروند، منتها تا امروز این سند مهجور مانده است، ‌حتی دکتر ولایتی زمانی که وزارت امور خارجه را برعهده داشتند، پیگیر این سند شدند، اما تا کنون کاری صورت نگرفته است، بنابراین درخواست دارم تا این سند از بین نرفته، برای پیگیری آن، اقدامی صورت گیرد.

 

 

*این سند از لحاظ حقوقی قابل پیگرد است

مهرداد طاهری مستندساز «بهشت ماندنی‌ است» نیز با بیان اینکه بقیع همچنان مهجور مانده است، ابراز می‌دارد: نکته اصلی‌ای که مستند «پنجره‌های بهشت» مطرح می‌کند این است که عبدالعزیز پادشاه فقید عربستان مجوز زیارت از قبور ائمه بقیع را صادر کرده است و همین می‌تواند محوز حفظ بقیع و قبور منور اهل بیت شود که فراتر از آن، از لحاظ حقوقی هم قابل پیگیری هست.

 

 

وی ادامه می‌دهد: ما در حد توانمان در مستندهای بهشت ماندنی است و پنجره‌های بهشت سعی کردیم به مظلومیت بقیع بااستفاده از اسناد متقن و مستدل اشاره کنیم و چهره اصلی وهابیت را به مردم نشان دهیم.

*نویدی که علامه به زائرش می‌دهد/رفتن امام خمینی(ره) به زیارت مزار علامه

در کنار مسجد حائری، مزار علامه قرار دارد، روی سنگ مرمری آن اشعاری حک شده که خود علامه سروده است و نوشته‌ای که حکایت از مظلومیت وی دارد: این قبر کسی است که در دنیا غریب آمد و در آن غریب زندگی کرد و از آن غریب رفت، «بسم الله الرحمن الرحیم الا کل شیئی هالک غیر وجهه، الحمدلله الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا والصلوة علی انبیاء الله و خلفائه و مظاهر امره و امنائه واخص بافضلها افضلهم و باکملها اکملهم محمدا و آله ولاابغی عنهم حولا و بعد هذا قبر من دخل فی الدنیا غریبا و عاش فیها غریبا و خرج منها غریبا ...»

 

 

در بخشی دیگر از متن سنگ قبر آمده است: به تحقیق صاحب این قبر ضمانت می‌کند برای زیارت‌کننده و قصد‌کننده خود که خداوند به فضل خود حاجت او را برآورد و مشکلش را حل کند، به شرط اینکه این زیارت او برای امتحان نباشد و امیدوار است که خداوند به فضل خود این بنده‌اش را در این ضمانت ناامید نگرداند.

هر که آید از صفا بر این مزار/مشکلش را حل نماید کردگار

گر جفا دیدی قدم دیگر منه/ور وفا دیدی دل از ما بر مـدار

نقل شده است که امام خمینی(ره) با شناختی که از ایشان داشتند،‌ وقتی از پاریس به ایران آمدند، از سیدمحمدصادق لواسانی می‌خواهند که ایشان را بر سر مزار علامه ببرند و آقای لواسانی بنا به دلایلی این کار را به حاج احمد بهاری واگذار می‌کند، امام همراه حاج احمد به سر مقبره علامه می‌آیند و 5  تومان هم به او می‌دهند که خرما بخرد و خیرات کند و یک ساعتی هم در آنجا می‌مانند.

روحش شاد و یادش گرامی باد

منبع: فارس

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰